آیا هیچ به این نکته فکر کرده اید که چرا با دیگران ارتباط برقرار می کنیم؟ گرایش انسان به برقراری تعامل با دیگران دلایل زیادی دارد و ارتباط برقرار کردن با دیگران بسیاری از نیازهای او را برطرف می کند. روانشناسی به نام آبراهام مزلو(1968) اشاره ای داشته است به سلسله مراتب نیازها، مزلو معتقد است قبل از نیازهای انتزاعی تر ابتدا باید نیازهای اساسی انسان ارضاء می شود. سلسله مراتب نیازهای مزلو به این شرح است.
انتزاعی ترین
نیاز به خود شکوفایی
نیاز به عزت نفس
نیاز به تعلق خاطر داشتن
( به حساب آمدن تفریح)
نیاز ایمنی و محافظت
نیاز به ادامه بقاء
بنیادی ترین
( هوا، غذا، ارتباط جنسی)
در کلیه سطوح این سلسله مراتب، ارتباطات یکی از ابزار اصلی و اولیه رفع نیاز های انسان است اما می توان نیازهای ششمی را هم به سلسله نیازهای مزلو اضافه کرد. در آستانه قرن جدید، ما نیاز داریم تا راه و رسم زندگی در یک جامعه بسیار متنوع را بیاموزیم. برای زندگی و عملکرد موثر در چنین دنیای متنوعی محتاج و متکی به ارتباطات هستیم. از طریق تعامل با دیگران است که می توانیم تجارب و سبک های متفاوتی در زندگی داشته باشیـم. انسان ها از طریق تعامل با یکدیگر به تفاوت ها و شباهت های خویش پی می برند و از این رهگذر در مسیر کمال گام برمی دارند بنابراین به عبارتی می توان گفت، ارتباطات میان فردی راهی برای ارضای انواع نیازهای انسان است.
ما نمی توانیم ارتباط برقرار نکینم.
هرگاه انسان ها دور هم جمع باشند با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. حتی وقتی سکوت می کنیم نیز در حال ارتباط برقرار کردن هستیم. گرچه دیگران گاهی منظورمان را به درستی درک نمی کنند اما با این حال به حضور ما و اعمال و گفتارمان واکنش نشان می دهند. حتی وقتی قصد ارتباط برقرار کردن نداریم هم ارتباط بر قرار می کنیم. شاید از سگرمه های درهم خود که نشانه عدم تأیید یا چرخاندن چشم خود که نشانه بی اعتنایی است بی خبر باشیم اما به هر حال از این طریق با طرف مقابل در ارتباط هستیم . ارتباط ناهشیارانه عمدتاً در سطح معنایی رابطه روی می دهد. در این سطح ما احساسات خویش را در مورد دیگران با ظرافت و غالباً از طریق ارتباط غیر کلامی ابراز می داریم . بنابراین ما پیوسته ولاجرم با دیگران ارتباط داریم چه قصد ارتباط داشته باشیم و چه قصد ارتباط نداشته باشیم. چه دیگران منظورمان را بفهمند و چه نفهمند. بنابراین در بر قراری ارتباطات میان فردی نقش مهارت های اجتماعی می تواند مطرح باشد که بعداً به آن خواهیم پرداخت.ارتباط غیر قابل برگشت است
حتما برای شما هم اتفاق افتاده که در گرمای جرو بحث، کنترل خود را از دست داده و چیزی گفته باشید که بعداً از گفتن آن پشیمان شده اید. حتماً بعداً سعی کرده اید با معذرت خواهی، توضیح یا انکار به نحوی قضیه را رفع و رجوع کنید اما نتوانستید موفق شوید چون شما نمی توانید حرفی را که زده اید پس بگیرید . ارتباط یک جریان غیر قابل برگشت است. به این ترتیب هر آنچه می گوییم و انجام می دهیم اهمیت دارد.
در جریان ارتباطات میان فردی معانی مختلفی خلق می شوند.
اهمیت ارتباط به کلمات و رفتارهای غیر کلامی نیست . بلکه به معنایی است که در نتیجه تفسیر یکدیگر خلق می کنیم. انسان ها در ارتباطات میان فردی خویش پیوسته یکدیگر را تفسیر می کنند. اگر چه معمولاً متوجه نیستند که به همه امور معنی می دهند اما خود به خود چنین کاری را انجام می دهند.
پیرا ارتباط بر معانی تأثیر می گذارد.
پیرا ارتباط عبارت است از ارتباط درباره ارتباط، برای مثال در حین گفتگو با دوست خود ممکن است متوجه شوید بدنش را شـق و رق کـرده و لحنـش تنــد شده است. با دیدن این صحنه به او می گویید ” مثل اینکه ناراحتی” این اظهارنظر شما یک نوع پیرا ارتباط است چون رابطه با رفتارهای کلامی و غیر کلامی دوست شماست.
پیرا ارتباط می تواند کلامی یا غیر کلامی باشد. ما می توانیم در مورد سخنان یا رفتارهای غیر کلامی دیگران صحبت کنیم و حرف بزنیم . بطور غیر کلامی نیز می توان با یکدیگر پیرا ارتباط برقرار کرد. پیرا ارتباط غیر کلامی غالباً موجب تقویت ارتباط کلامی می شود برای مثال می توانید در حالی که می گویید” منظورت را می فهمم” سر خودر ا تکان دهید یا پس از گفتن این جمله که” دیگه نمی خواهم ببینمت” از طرف مقابل دور شوید.
پیرا ارتباط نقش مهمی در برقراری تعاملات میان فردی موثر دارد. وقتی در ارتباط برقرار کردن در خصوص پیام ها و منظور خودتان و دیگران مهارت پیدا می کنید احتمال اینکه با دیگران درک متقابلی از مسائل پیدا کنید افزایش می یابد . برای مثال گاهی اوقات معلمان می گویند” نکته بعدی واقعاً مهم است” آنها با این جمله به دانش آموزان می فهمانند که باید حواسشان را جمع کنند.
همچنین برای اینکه بفهمیم طرف مقابل منظورمان را فهمیده است یا خیر به پیرا ارتباط متوسل می شویم و می گوییم ” منظورم روشن بود؟” ” می فهمی چرا چنین احساسی دارم؟” ” آیا حرفم منطقی است؟”” می توانی بفهمی چرا اینقدر گیج شده ام؟” با این سولات می توانید بفهمید آیا طرف مقابل، منظور شما را فهمیده است یا خیر. همچنین با کمک پیرا ارتباط می توانید بفهمید آیا منظور دیگران را درست فهمیده اید. برای مثال می توانید بگویید:” فکر می کنم می خواهید بگویید نگرانید، درست است؟”؛ ” تا جایی که من فهمیدم می خواهید بگویید که بر سر این دو راهی گیر کرده اید که طبق میل خودتان عمل کنید یا طبق میل والدینتان همین را می خواستید بگویید؟”
اما مهـارت اجتمـاعی چیسـت؟
مهارت های اجتماعی به آن دسته از مهارت هایی گفته می شود که ما در تعاملات میان فردی خود به کار می بریم. فیلیپس(1978) معتقد است: کسی دارای مهارت اجتماعی است که با دیگران طوری ارتباط برقرار کند که بتواند به حقوق، الزامات، رضایت خاطر و یا انجام وظایف خود در حد معقولی دست یابد؛ بی آنکه حقوق، الزامات، رضایت خاطر یا وظایف دیگران را نادیده بگیرد و در عین حال بتواند دراین موارد مبادله ای باز و آزاد با دیگران داشته باشد.
مایکلسون (1982) درمهارت های اجتماعی به شش عنصر اصلی اشاره می کند:
1/مهارت های اجتماعی به طور معمول آموخته می شوند؛
2/شامل مجموعه ای از رفتارهای کلامی و غیر کلامی گوناگون و ویژه اند؛
3/مستلزم داوطلب شدن و ارایه پاسخ های مناسب و موثرند؛
4/تقویت های اجتماعی دیگران را به حداکثر می رسانند؛
5/ماهیتی تعاملی دارند و زمان بندی مناسب و تأثیر متقابل برخی از رفتارها احتیاج دارند؛
6/تحت تأثیر عوامل محیطی مثل سن، جنس و پایگاه طرف مقابل می باشند. رفتارهای اجتماعی هدفمند هستند. ما از این رفتارها برای کسب نتایج مطلوب استفاده می کنیم و بنابراین برخلاف سایر رفتارها که اتفاقی یا غیر تعمدی هستند. مهارت های اجتماعی هدف دارند . برای مثال وقتی شخص” الف” می خواهد شخص” ب” را به ادامه صحبت تشویق کند، به وی نگاه می کند ، سرش را تکان می دهد و بی آنکه صحبت های شخص ” ب” را قطع کند از صداهای زیر لب ” اوهوم” ” هوم” ” آهان” استفاده می کند. رفتارهای اجتماعی ماهرانه، رفتارهای متفاوتی هستند که برای دستیابی به هدفی ویژه مورد استفاده قرار می گیرند. در مثال قبل، شخص” الف” قصد داشت شخص ” ب” را تشویق به صحبت کند. بنابراین ممکن است در حین صحبت های شخص”ب” به او لبخند بزند ، سرش را تکان دهد، به چشم های او نگاه کند و از” صداهای زیر لب” استفاده کند که این رفتارها به هم مرتبط هستند. یعنی فردی از نظر اجتماعی ماهر است که بتواند رفتارهایش را متناسب با انتظارات دیگران تغییر دهد. مهارت های اجتماعی آموختنی است. برای مثال شواهد نشان می دهد. که کودکانی که محیط خانوادگی گرمی نداشته اند، رفتار اجتماعی نامقبولی دارند.
یادگیری زمان استفاده از رفتارهای اجتماعی، به اندازه ماهیت این رفتارها و نحوه انجام آنها اهمیت دارد. در مهارت های اجتماعی دو عامل نقش اساسی دارد:
1/تقویت کننده کلامی
2/ تقویت کننده غیر کلامی