تقریباً بیشتر کودکان دوران حساسی از زندگی خود را در خانه و خانواده سپری می کنند و شالوده چگونگی زندگی خویش را در آن جـا پی ریـزی می کننـد.
بنـابراین خـانواده، از مهـم تریـن متغیرهای موثر و تعیین کننده رفتارها و سرنوشت کودکان به شمـار می رود. در واقع، خانواده طبعاً پی ریزنده چگونه زیستن هر فرد است.
به عبارت دیگر،هر کودک و حتی هر بزرگسال یا سالمند، آینه تمام نمای خانواده ای است که در آن به دنیا آمده و در آن بزرگ شده است. از این رو، هرگونه سرمایه گذاری در کیفیت تشکیل خانواده ها و همواره مراقب آن ها بودن، از مهم ترین نشانه های جامعه سالم است.
بدیهی است که خانواده ای سالم است که می تواند فرزندان سالم بارآورد.
به همین سبب پرداختن به سلامت خانه ها و خانواده ها،بدون تردید، پرداختن به سلامت جامعه و جهان است. از این رو می توان گفت که درجامعه سالم، «تربیت» یا آموزش و پرورش خانواده ها مقدم بر تربیت کودکان است. نوع زندگی خانوادگی کودک در رشد شخصیت او تأثیر مهمی دارد واین نیز به وسیله والدین معین می شود.
مادران و پدرانی که به علت تجارب قبلی دوران کودکی خود در انجام دادن وظیـفه والـدینـی، تـزلــزل و عدم اطمینان خـاطر، احسـاس می کنند، ثبات عاطفی ندارند، به فرزندانشان نظر نامساعدی دارند یا درباره روش تربیت با یکدیگر موافق نیستند زندگی خانوادگی نامطلوبی برای رشد شخصیت کودک فراهم خواهند آورد.
خانواده ای که درآن، اصل همکاری و صمیمیت و محبت میان والدین و فرزندان حکم فرماست و همواره نیازهای کودکان را از راه مطلوب تأمین می کنند تأثیر بسیار خوبی در شخصیت کودکان خواهد داشت. برعکس در خانواده ای که در آن استبـداد و سختـگیری بیـش از حـد، اختـلاف مـیان والدین، بی اطلاعی از تربیت درست کودک و جلوگیری از ابراز نیازهای او حکم فرمایی می کند کودک هرگز شخصیت سالمی نخواهد داشت.